دیده بان مهاجر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شدت وضوح

11 شهریور 1396 توسط دیده بان

?ماهی کوچولو درون آب از این طرف به آن طرف میرفت گاه دُمی می‌جنباند گاه نوکی به علفهای سطح آب میزد و… .
⁉️روزی نزد مادرش رفت و گفت: «مادر جان! این آب که می‌گویند چیست؟ کجاست؟ پس چرا ما آب نداریم!؟»
مادر با مهربانی لبخندی زد و گفت: «عزیزکم! آب همین است که در آن شنا می‌کنی ما این همه آب داریم و … .»
ولی ماهی کوچولو نمی‌توانست این سخنان را درک کند تا این که روزی که به سطح آب آمده بود، ناگاه خود را درون یک سبد پلاستیکی یافت [کودکی بازی گوش او را از آب گرفته بود.]
تمام عالم در نظرش سیاه شد و اگر اندکی دیرتر درون تنگ آب می‌افتاد…
و آن جا بود که با همه‌ی وجود فهمید آب چیست [ البته قدری دیر شده بود!]
?حالِ ما انسانها حال همین ماهی کوچولو است؛ آنقدر در نعمتهای الهی غرقیم که آنها را نمی‌بینیم؛ کافی است گاهی اندکی از این نعمتها از ما گرفته شود تا با همه وجود آنها را درک کنیم.
گاه، خاری کوچک که به دستمان فرو می‌رود سفیر الهی است برای آن که به ما بگوید:« نعمت سلامت را ببین و … .»
یکی از فلسفه‌ها و آثار هر بلا و سختی دیگر نیز در زندگی انسان نشان دادن همین نعمتهایی است که از فرط وضوح دیده نمی‌شوند.
?اگر چشمها را کاملا بگشاییم نعمتهای کثیر و عظیم الهی را خواهیم دید.

مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

دیده بان مهاجر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • عشق بازی با امیر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس